محمدجواد ایروانی اقتصاددان و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان "اگر در اقتصاد، انقلابی بودیم چالشهای امروز را نداشتیم"، معتقد است: مشکل معیشت مردم بهخاطر آن است که دولت نظاره میکند بهجای نظارت.
به گزارش
تولیدایرانی ؛ در آستانه 40سالگی انقلاب، نگاهی به سیاستهای اقتصادی چهار دهه گذشته و بررسی نقاط ضعف و قوت آنها میتواند راه را برای ادامه مسیر هموارتر کند. برای بررسی نقاط قوت و ضعف عملکرد انقلاب در عرصه اقتصاد، هیچ کس بهتر از محمدجواد ایروانی نیست. او که در سختترین دوران کشور در سالهای دفاع مقدس، سمت مهم وزارت اقتصاد را عهدهدار بود در سالهای پس از جنگ از اولین افرادی بود که نسبت به اتخاذ سیاستهای لیبرالی در اقتصاد هشدار داد و پیشبینیهای او از عواقب این سیاستها، یک به یک محقق شده است. دکتر ایروانی در سالیان اخیر در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت داشته است.
اکنون در 40 سالگی انقلاب اسلامی، اگر ارزیابیای از عملکرد آن داشته باشیم، به نظر شما مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی چیست؟
قبل از هر توضیحی در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی یک نکته اساسی و محوری وجود دارد که بیتوجهی به آن موجب انحراف در نتیجهگیری میشود؛ برای یک ارزیابی علمی و منصفانه باید گفت اگر بتوانیم 40 سال حرکت انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم این روش ما باید مبتنی بر واقعیات باشد و مستند باشد و نباید استاتیک باشد بلکه باید دینامیک و سیستماتیک باشد؛ زیرا همزمان با حرکت 40 ساله انقلاب، بقیه جهان هم حرکت کرده و تحولات زیادی رخ داده است. برای اینکه بررسی ما به این مبانی متکی باشد باید در مرحله اول مقایسهای بین وضع کشور در سال 1357 با وضعی که در حال حاضر وجود دارد داشته باشیم و در مرحله دوم برای اینکه بررسیمان جامع باشد باید مسائل محیطی، منطقهای و بینالمللی را هم لحاظ کنیم. به عنوان مثال وقتی میخواهیم شرایط کشور را با شرایط سایر کشورها مقایسه کنیم باید مسائلی مثل جنگ و تحریمهای فعلی را که دشمنان از آن به عنوان تحریمهای فلجکننده و عظیمترین تحریمهای تاریخ یاد میکنند در نظر داشته باشیم و نمیشود خودمان را با کشوری که با هیچیک از این موارد مواجه نبوده مقایسه کرد. اینها قیاس معالفارق است و باید به صورت جامع و با توجه به موانعی که پیش روی ایران وجود داشته، هر مقایسهای را انجام داد.
انقلاب اسلامی مجموعه دستاوردهایی داشته است که میتوان آنها را از منظرهای مختلف دستهبندی کرد. در این نگاه ما دستاوردها را از منظر راهبردی در ابتدا نگاه میکنیم و به دستاوردهای مبنایی و بنیادین میپردازیم که موجب تغییرات اساسی نهتنها در زیستبوم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی ایران بلکه منطقه و حتی جهان شده است. شاید بتوان تاریخ صد سال اخیر را در دو دوره کاملا متفاوت قبل از انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب اسلامی تحلیل کرد. انقلاب اسلامی یک تغییر پارادایمی در جهان ایجاد کرد.
پارادایم حکومتهای سلطنتی، حزبسالارانه، کمونیستی، لیبرالیستی و... پاسخگوی نیازهای انسان عصر جدید نبوده و نیست و توان تحلیل، ارزیابی و نظریهسازی برای اداره جوامع دانشبنیان را ندارند و بنبستهای متعددی پدید آورده و میآورند که سعی کرده و میکنند این بنبستها را با هزینههای سنگین اجتماعی و فرهنگی و از طریق نظامی یا تحریمهای اقتصادی حل کنند. مداخلات فاقد مبانی فلسفی صحیح جهان را آنچنان از توازن سیستمی خارج کرده است که مداخلات بعدی نهتنها منجر به حل مسائل بشر نمیشود، بلکه بر وخامت اوضاع و پیچیدگی مسائل خواهد افزود.
انسان در قرن بیست و یکم نیازمند راه نجاتی است که سوء کارکردهای ناشی از عدم توازن سیستمی را کنترل کند. بههمریختگی در جهان بر اثر حاکمیت تفکرات لیبرالیستی به اوج خود رسیده است، آسیبهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بیتوازنیهای منطقهای، جهان را به عرصهای آشوبناک تبدیل کرده است که به خودی خود تولید مساله میکند. نیازمند الگویی هستیم که برای حکمرانی براساس تصویر صحیح ذات انسان، نیازهای بنیادین انسان، همبستگی انسان و طبیعت و همراستایی آسایش و آرامش، طراحی شده باشد.
الگوهای حکمرانی برآمده بر مبنای فکری ناقص و یک جهته که یا آنچنان فردمحور میشوند که سیر قهقرایی طی میکنند یا آنچنان جمعگرا میشوند که حقوق فردی را نادیده میگیرند، الگوهایی که به ابعاد محدودی از انسان متمرکز میشوند و تصویر ناقصی از انسان دارند. الگوهایی که نگاه ناقصی به خط سیر زندگی انسان دارند و زندگی را در همین جهان مادی خلاصه میکنند و... همگی در رسیدن به وضع موجود که به اعتراف همگان وضع نامطلوبی در جهان است مسؤول هستند. ناکارآمدی الگوهای نامتوازن و جهتداری که تولید عدمتوازن کردهاند و افراط و تفریطهای رفتاری را پدید آوردهاند، ثابت شده است. در چنین شرایطی انقلاب اسلامی الگوی نوپدیدی را ارائه کرده است. الگوی جمهوری اسلامی، برآمده از یک تفکر فلسفی و تاریخی است که ریشه در یک نظام فکری 1400 ساله دارد و برآمده از آموزههای وحیانی است. جمهوری اسلامی یک الگوی حکمرانی سیستمی است و اجرای سیستم را از سیستم مرجع تا خرده سیستمهای حکمرانی بیان کرده است. این الگو، به انسان نگاهی الهی دارد و این نگاه برگرفته از آموزههای عالی است.
وقتی صحبت از دستاوردهای انقلاب میشود اغلب به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و... میپردازیم و دستاورد اصلی را که اتفاقا دلیل اصلی تهاجم دیگران است، فراموش میکنیم.
جمهوری اسلامی الگویی است که ظرفیت بسیار بالایی دارد و اگر جوامع امروزین دانشبنیان با آن آشنا شوند، به سوی آن تمایل ذاتی پیدا میکنند؛ چراکه منطبق با ذات انسان است و این گرایش ذاتی همان چیزی است که جبهه استکبار، استعمار و عناصر معاند و منافق از آن میترسند و سعی دارند تصویری وارونه از جمهوری اسلامی ارائه دهند.
جمهوری اسلامی که براساس باور به انسان مختار و هدایت مبتنی بر بصیرت است را متهم به دیکتاتوری میکنند.
اصل ولایت فقیه را که بیان روشن به معنای رهبری عالمی انسانشناس و با شرایط احراز بسیار برجسته و عالی است وارونه جلوه میدهند. مردمسالاری دینی را که به معنای پذیرفتن حق تعیین سرنوشت در چارچوب الزامات الهی است، نادیده میگیرند.