توليد ايرانی: «آری به اتفاق جهان میتوان گرفت»؛ این عبارت دیگر فقط یک مصرع از شعر حافظ نیست، آن را میتوانید به عنوان شعار یک بانک بخوانید!
اواخر آذر ماه این خبر در رسانهها منتشر شد که بانک «توسعه تعاون» شعار خود را تغییر داده است. مدیر روابط عمومی این بانک در مراسم رونمایی از شعار «آری به اتفاق جهان میتوان گرفت» گفت «شعار میتواند بیانگر مأموریت، محصول، خدمت و یا مزیت رقابتی کلیدی برای سازمانها باشد و تعهد یک خدمت را به مردم نشان میدهد. شعار باید کوتاه و درعینحال رسا باشد و ضمن ایجاد احساس مثبت در مخاطبان دارای بار معنای مثبت باشد و لازم است که در خاطرهها و ذهنها بماند.»
بانکها در هر کشوری برای اینکه خود را بیشتر به مشتریان بشناسانند و از فرصت تبلیغات
طرف خارجی چه برداشتی از «گرفتن جهان» توسط یک بانک خواهد داشت؟!
به بهترین نحو استفاده کنند، برای خود شعارهایی را برمیگزینند. شعار تبلیغاتی بانک باید در کوتاهترین عبارت، روشنترین مفهوم را منتقل کند و در چند کلمه، گویای اهداف بانک باشد. از طرف دیگر مدیران بانکها بر این باورند که ادعاهای بزرگ و غیر قابل اجرا برای شعار یک بانک مناسب نیست زیرا باید با اهداف، اندازه و موقعیتهای بانک متناسب باشد.
بانک توسعه تعاون در سال ۱۳۸۸ از سوی وزارت تعاون، با هدف توانمندسازی بخش تعاون، کمک به سرمایه کارآفرینان و بنگاههای اقتصادی و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی جدید، تشکیل و با شعار «همتی برتر برای فردایی بهتر» کار خود را آغاز کرد.
اما به نظر میرسد به برخی نکات در انتخاب شعار «آری به اتفاق جهان می توان گرفت» توجه نشده است:
اول: با نیم نگاهی تخصصی به شعار اکثر بانکهای داخلی و خارجی حتی توسعهای و تجاری، به راحتی میتوان چگونگی انتقال مفهوم و القاء یک شعار
این شعار بیشتر به کار مؤسسات مالی و اعتباری میآید که در نگاه نخست میخواهد همه چیز را تصاحب کند نه یک بانک معتبر
تبلیغی را در برخورد مشتریان آن بانکها در ذهن مخاطب مشاهده کرد. درست است که از عبارت «به اتفاق» میتوان برداشت همکاری و مشارکت داشت اما تعبیر «گرفتن جهان» ـ که البته کنایه از انجام کارهای بزرگ است ـ میتواند معنای زیادهخواهی و تمامیتطلبی را هم القا کند. این موضوع وقتی مسألهسازتر میشود که بانک توسعه تعاون بخواهد در تعاملات خارجی خود با این شعار در عرصه حاضر شود. در این صورت طرف خارجی چه برداشتی از «گرفتن جهان» توسط یک بانک خواهد داشت؟!
دوم: این شعار به فرض هم اگر برای یک مجموعه بزرگ مالی انتخاب شود، بیشتر به کار مؤسسات مالی و اعتباری میآید که در نگاه نخست میخواهد همه چیز را تصاحب کنند نه یک بانک معتبر. از آنجایی که مشتری در گام نخست، شریک بانک نیست، در ذهن او این نکته تداعی میشود که این بانک سودجو و انحصارطلب بوده و میخواهد حتی سرمایههای مرا هم تصاحب کند!
سوم: ایجاد حس آرامش و امنیت روانی باید از نکات برجسته شعار یک بانک باشد. هدف اغراقآمیزی که در این شعار موج میزند،
آیا بانک میخواهد در داخل هر شعبه یا کنار هر خودپرداز یک جلد شرح و تفسیر دیوان حافظ هدیه دهد؟!
قطعاً مانع از ایجاد احساس اطمینان شده و گویای بلندپروازی مدیران بانک خواهد بود. در حقیقت این شعار میتواند به ضد هدف مد نظر بانک تبدیل شده و نه تنها نظر مشتری را به خود جلب نکند بلکه او را با نگرانی از اقدامات مدیران برای دستیابی به یک هدف اغراقآمیز از بانک دور کند.
چهارم: نکته آخر اینکه بانکها هر روز فعالیت خود را با مشتریانی آغاز میکنند که اگر نباشند بانکی وجود نخواهد داشت. بهتر است در مجموعه مالی یاریگر تعاونیها، برای جذب آسان مشتری و تحریک حس عاطفی مخاطب عام، شعاری با جذابیت بهتر و اطمینانبخشی بیشتر انتخاب شود تا بانک مجبور نشود در داخل هر شعبه بانک یا کنار هر دستگاه خودپرداز یک جلد شرح و تفسیر دیوان حافظ هدیه دهد.
قطعا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که این بانک طبق اساسنامه وظیفه کمک به اجرای برنامههای آن را برعهده دارد در قبال نتایج و آثار منفی این شعار در افکار عمومی مسئول است و باید پاسخگوی بخش تعاونی کشور که جزء مظلومترین بخشهای اقتصادی کشور است باشد.