توليد ايرانی: بسیج سازندگی نامی آشنا پس از حوادث و بلایای طبیعی است، همان نامی که بعد از آوار مشکلات و سختی بلاهای طبیعی به باری مردم میشتابد اما در کنار حوادث و بلایای طبیعی، نام بسیج سازندگی با اردوهای جهادی نیز عجین شده است.
اردوهای جهادی که بیشتر متشکل از دانشجویان، دانشآموزان، طلاب و پزشکان است تا در راستای اهداف واقعی انقلاب اسلامی در راستای خدمت به مناطق محروم و مستضعفین جامعه تلاش کنند و روحیه ایثار و جهاد را در زندگی اجتماعی مردم و به ویژه جوانان جاری سازد، جوانانی که شاید در شهرهای بزرگ و برخوردار سختی چندانی نکشیده باشند اما به هنگام حضور در اردوهای جهادی مردانه برای حل مشکلات مناطق دورافتاده و روستایی کار میکنند.
فعالیتهای بسیج سازندگی اما به همینجا ختم نمیشود و کمک به ایجاد اشتغال به ویژه در راستای اقتصاد مقاومتی در قالب ارائه تسهیلات یکی دیگر از اقدامات بسیج سازندگی است، تسهیلاتی که گره از کار بسیاری باز کرده و در دوردستترین روستاهای استان نیز کسب و کار کوچک اما حلال خانوادهها را رونق بخشیده است.
به همین منظور بود که با کاروان رسانهای استان همراه شدیم تا نمونه ای از اقدامات و نتایج فعالیتهای بسیج سازندگی استان را به تصویر بکشیم، اقداماتی که در این وانفسای مشکلات اقتصادی و معیشتی غنیمتی دلگرم کننده بود.
درآمد 100 میلیون تومانی در سایه وام بسیج سازندگی
مقصد نخستمان شهرستان ملکان بود، به ساعت ما فاصله تبریز تا ملکان 2 ساعت بیشتر نبود و اگرچه راه برای اصحاب رسانه طولانی به نظر میرسید اما طول راه و خستگی آن با دیدن این شهرستان زیبا از تن به در شد. ملکان را باید پیشرفتهتر و زیباتر از برخی شهرستانهای همترازش دید و تمیزی این شهر، وسعت و پیشرفت آن نیز موید همین مساله بود.
مقصد نخست اما بسیج سازندگی ملکان بود که علیرغم ساختمانی کوچک کارهای بزرگی در آن انجام میشد و از همان لحظه نخست مهماننوازی و صمیمیت مردم و مسئولین این شهرستان زبان گویایی بود برای پیشرفته بودن آن نسبت به سایر شهرستانها.
مقصد اصلی اما یکی از روستاهای اطراف ملکان بود، جایی که مجتبی خانبابایی در آن فارم
تولید و پرورش ماهی راه انداخته بود که به گفته خودش سالانه بین 80 تا 100 میلیون تومان درآمد برایش داشته است.
این کارآفرین ملکانی در گفتوگو با خبرنگاران با در خصوص آغاز پرورش ماهی میگوید: "از سال 79 پروانه تاسیس این فارم پرورش ماهی را دریافت کردم اما در سال 84 در مساحتی در حدود سه هکتار شروع به فعالیت کردم و تا به امروز نیز این فعالیت ادامه دارد."
وی ادامه میدهد:" این
تولید را با کمک وام بسیج سازندگی آغاز کردم و اگر این وام نبود نمیتوانستم فعالیتم را شروع کنم همانطور که در سال 79 پروانه دریافت کردم اما در سال 84 با کمک وام بسیج سازندگی توانستم کارم را آغاز کنم."
خانبابایی درباره میزان
تولید سالانه این فارم پرورش ماهی و سود آن توضیح میدهد:" سالانه 50 تا 60 تن
تولید ماهی داریم که چیزی در حدود 80 تا 100 میلیون تومان درآمد سالانه دارد و به استان آذربایجانغربی و شهرهای آذربایجانشرقی صادرات داریم."
از این کارآفرین موفث درباره میزان اشتغالزایی این مزرعه پرورش ماهی سوال میکنم که تاکید میکند:" به صورت مستقیم برای پنج نفر و به صورت غیرمستقیم برای 15 نفر در همین مزرعه اشتغالزایی صورت گرفته است که با وسعت بخشیدن به کار میتواند این تعداد افزایش یابد."
با پذیرایی گرم خانواده خانبابایی از این کارآفرین موفق خداحافظی میکنیم تا مزرعه سر سبزش را به مقصد حاشیه شهر ملکان و دیدن یکی دیگر از کاآفرینهای موفق ترک کنیم، تسهیلاتی که بسیج سازندگی در اختیار مجتبی خانبابایی گذاشته بود راه اشتغال 20 نفر را به صورت مستقیم و غیرمستقیم باز کرده است و با خودم فکر میکنم چندین نفر دیگر میتوانند در کنار خانباباییها با حمایتی کوچک نه تنها روزی حلال برای خودشان بلکه برای دیگران نیز فراهم کنند.
مادر و پسری که از صفر به همه چیز رسیدند
کاروان رسانهای ما با عبور از ملکان به حاشیه این شهر میرود تا در مهد تولید انگور و دوشاب از کارگاه تولید دوشابی که به همت یک خانواده سه نفره و با کمک بسیج سازندگی شروع به کار کرده است دیدن کند.
مرضیه خانم پیرزنی خوشبرخورد است که در همان بدو ورود به گرمی از ما استقبال کرده و با روی خوش روند تولید دوشاب خرما را به ما نشان میدهد، ظاهرا دوشاب فقط برای انگور نیست و برخلاف تصورم دوشاب خرما هم یکی از
تولیدات ملکانی ها است که با استقبال خوبی مواجه شده است.
این خانم کارآفرین که به همراه پسرش در این کارگاه حضور دارند مدام در حال تشکر از رئیس بسیج سازندگی شهرستانش است که راه تولید را برایش باز کرده است، خصلت سادگی روستاییها همین است که قدردان تمام کارهایی هستند که برایشان انجام میشود و در صحبتهای مرضیه خانم هم این قدردانی و مهربانی موج میزند.
مرضیه خانم میزان تولید روزانه دوشابشان را یک تن میخواند و تاکید دارد:" قبل از این کار مغازه داشتم و پارچه میفروختم برای یک وام پنج میلیون تومانی به بسیج سازندگی رفته بودم که آنجا به من گفتند برای چنین کارهایی نیز وام میدهیم وقتی به خانه برگشتم موضوع را با پسرم در میان گذاشتم و قرار شد وام را از بسیج سازندگی دریافت کنیم و این کار را شروع کنیم."
وی ادامه میدهد:" سی میلیون تومان از بسیج سازندگی وام گرفتیم و این کارگاه
تولیدی را راهاندازی کردیم، من و پسرم این کار را از صفر شروع کردیم و حالا این محصولمان را به شهرهای پیرانشهر، بوکان، مهاباد، شاهیندژ، اردبیل و مشکینشهر صادر میکنیم."
این خانم کارآفرین که برای پنج نفر به طور مستقیم اشتغالزایی انجام داده است، عنوان میکند:" از بسیج سازندگی بسیار تشکر میکنم بعد از خدا تنها کسی که پشت من ایستاد رئیس بسیج سازندگی ملکان بود تا این کار را راهاندازی کنم و حالا خداراشکر درآمدم بسیار خوب است."
عراق، مقصد صادرات جوجه غازهای بنابی
از این کارگاه
تولید دوشاب با گرفتن عکسی یادگاری خداحافظی میکنم تا به سوی بناب حرکت کنیم، سومین مقصد ما برای بازدید از مزرعه کوچک پرورش غازی است که توسط یک جوان اداره میشود جوانی که در رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کرده اما با کمک بسیج سازندگی مزرعه پرورش غاز راهاندازی کرده تا از تحصیلاتش برای فروش محصولات مزرعهاش به کشورهایی مانند عراق و ترکیه استفاده کند.
بعد از گذشت یک ساعت به روستایی در نزدیکی شهرستان بناب میرسیم و بازهم مانند بازدیدهای قبلی با استقبال گرم میزبان مواجه میشویم، در نگاه اول وسعت مزرعه و تعداد غازها به نظرم اندک است و با یک حساب سرانگشتی شاید تعداد غازها به 50 عدد برسد اما با توضیحات این کارآفرین جوان به دلیل کم بودن این غازها پی میبرم.
حمید رستمزاده جوان اهل شهرستان بناب است که در مقطع لیسانس رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کرده اما با تسهیلاتی که از بسیج سازندگی دریافت کرده است اقدام به راهاندازی مزرعه غاز نموده است، این جوان بنابی کارش را با 12 غاز شروع کرده و توضیح میدهد:" کارم را با 15 میلیون تومان وامی که از بسیج سازندگی سپاه دریافت کردم آغاز نمودم و در سال نخست این این 12 غاز را به 100غاز رساندم و بعد از آن با جوجهکشی این جوجهها را به کشورهایی مثل عراق صادر میکنم، دلیل تعداد کم این غازها این است که این غازها گوشتی نیستند و بیشتر برای جوجه کشی و تخمگذاری استفاده میشوند."
رستمزاده تصریح میکند:" اینکه چطور به کشوری مثل عراق صادرات دارم به دلیل سایتی است که ایجاد کردم و از طریق این سایت از کشورهایی مانند عراق،ترکیه و آذربایجان تماس میگیرند اما مشتری ثابت من عراق است و سود بسیار خوبی هم دارم زیرا غاز حیوانی است که به سختی بیمار میشود و ضرردهی زیادی ندارد."
وی با بیان اینکه طرح توسعه مزرعهاش را آماده کرده است،عنوان میکند:" برا این کار نیاز به وام بیشتری دارم زیرا این کار در چندین طرح است که
تولید گوشت ارگانیک یکی از آنهاست."
با این جوان خوش فکر بنابی و مادرش که در حیاط خانهشان نظارهگر ما بودند خداحافظی میکنیم و با خودم به رویاپردازی مشغول میشوم که شاید سال بعد که گذرمان به بناب افتاد با یک مزرعه پرورش غاز وسیع با چند صد کارگر روبرو شویم.
در غروب آفتاب بناب را به مقصد تبریز ترک میکنیم و در حالیکه کوله بارمان را از تجربیات موفقیتهای هرچند ساده اما راهگشا پر کردهایم از مردمانی خداحافظی میکنیم که همتشان در سایه کمک بسیج سازندگی سپاه شکوفا شده و راه اشتغال برای خودشان و دیگران را فراهم کردهاند.